سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
نشریه ی فرصت
دوشنبه 92 فروردین 12 :: 1:2 عصر ::  نویسنده : میلاد

افسوس که ما،پیش از آن که از آلودگى‏ ها پاک شده باشیم بر خویش عطر پاشیده‏ ایم و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفى کرده‏ ایم.

ما به جاى آن که رنگ خدا را گرفته باشیم،به خدا رنگ زده‏ ایم.

چگونه مى‏ خواهیم دیگران را بسازیم و از اسارت‏ها رها سازیم،در حالى که هنوز خویش را نساخته‏ ایم؟

ما که خود اسیریم،چگونه سخن از آزاد کردن دیگران مى‏ گوییم؟

نمى‏ توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى که بنده غیر اوییم.

پس باید از حاکمیت غیر او آزاد شد.

این است که معلم(انسان ) قبل از هر چیز باید حُرّ شود و به آزادى برسد؛ آزادى از خویش، آزادى از غیر و حتى آزادى از آزادى. و در این مرحله است که به عبودیت مى‏ رسد




موضوع مطلب :
دوشنبه 91 دی 25 :: 1:45 عصر ::  نویسنده : میلاد

بلند بخوان...

درشت بنویس... آویزه ی گوش کن... که:

 تقوا آن نیست که با یک تق ،وا برود!!!




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 مرداد 31 :: 11:7 صبح ::  نویسنده : میلاد

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون (روم 21)  چند مدت پیش یکی از دوستان  از یه خانمی خواستگاری کرد که پدر این خانم هم اتفاقا روحانی بودند ...  شاید باور نکنید اما پدردختر خانم برای ازدواج این دو جوان ، شرط خرید خانه 70 میلیونی گذاشته بود !!!! هر چند دولت و مسئولین ( اگه بخوان !! ) می تونند کمک زیادی بکنن و به این فرمایش رهبری که ازدواج را  آسان کنید تا فراگیر شود عمل کنند اما مسئولیت مهم تر این امر ، بر عهده عموم مردمه!! به قول استاد قرائتی ، در هر زمینه ای سدی وجود داره که  باید مردم (و در راس اون ها مومنین) این سد های جاهلی رو بشکنند ... برای دخترن و پسران خود امکان ازدواج را فراهم کنید تا خداوند اخلاقشان را نیکو کند و در رزق و روزی آن ها توسعه دهد و عفاف و غیرت ان ها را زیاد گرداند (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله )  ... حضرت نفرموده اند که منتظر باشید و دست و روی دست بگذارید تا جوان بیچاره خود شرایطش را فراهم کند ، بلکه دستور صریح می فرماید که شرایط را فراهم کنید ، در امر ازدواج بیشترین انعطاف را نشان دهید کمکشان کنید و فعالانه و همه جانبه شرکت کنید   تا اخلاق و روزی و عفاف جوانان زیاد شود ... بحران های اخلاقی و کم عفتی ها چاره ای جز ازدواج دارد ؟؟ جامعه آرزویی جز اخلاق ، روزی (اشتغال ) و عفاف و غیرت دارد ؟ اگر امروز به لطف تغییر شرایط حاکم و نحوه تربیت و رشد کودکان و شبیخون ناجوانمردانه فرهنگی و ... نیاز های جامعه تغییر کرده پس باید شیوه پاسخ دهی به این نیاز  ها هم متناسب با این تغییرات (هر چند در چارچوب اصول) باشه ... عمق فاجعه فرهنگی در جامعه زمانیه که معروف بوی منکر و منکر بوی معروف بگیره ... کجایند معروف های واقعی ازدواج !!!!  ما باید پیش قدم بشیم  و اصول غلطی رو  که در امر ازدواج رواج پیدا کرده  ، بشکنیم ، تا لااقل در جرم کسایی که دنیا و آخرت جوانان را با این رسوم مسخره !!! تباه می کنن شریک نباشیم ...  گشت ارشادا !! تو را ارشاد می کنیم به امید انکه توجهی باشد برای تو و برای عده ای از مسئولین که هر چیز را با ترازوی قدرت و پول میسنجند و مارک عدالت را بر ترازوشان نصب میکنند !! و داد عدالت طلبی شان گوش هر منصف عادل را کر می کند !! آری ای گشت عزیز ، جوانان شهر ما ، این خیل عظیم کم حجابان ، بیش از آن که فاسد و فاسق و بد کاره باشند ، تشنه اند !! ازدواج آسان آنان را چنان سیراب خواهد کرد که تو  در حسرت یافتن یک بی حجاب کوچه ها را جست و جو خواهی کرد . آری بیا و دست والدین مرا بگیر و ارشادشان کن !! ارشادشان کن تا شاید به فکر مرکب نازنین ما هم باشند چرا که دیر وقتی است منتظر است از پل عبور کند اما او را توان رویارویی با موانع فرهنگی جامعه اسلامیان !! نیست چرا که او به تازگی پریدن از موانع را آموخته و او را یارای پریدن از سکوهای چند صد متری نیست ...  اما چه کنیم که این موج خروشان آداب و رسوم ما را چنان با خود می برد که فرصت دست و پازدن که سهل است توان فکر کردن هم برای نجات جامعه نمانده !! پس بچرخ در کوچه های این شهر آلوده به فساد !! تا آن را  طاهر  و مطهر گردانی !! سلام مرا هم به عدالت جویان بیدار و مدعیان مست در معنویت !! برسان . 

گفت حد باید زند هشیار مردم مست را  // گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست


 




موضوع مطلب :
دوشنبه 91 مرداد 23 :: 1:57 عصر ::  نویسنده : میلاد

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و جوانان را سر و سامان می دادند ...

 

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و کارهای زمین مانده مردم را انجام میدادند ...

 

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و همراه سهراب ها ، وضو با تپش پنجره ها می گرفتند ...

 

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و طاغوت ها را پایین میکشیدند ...

 

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و در رکاب امام شان عاشورا به پا میکردند ...

 

اگر تا دیروز آستین ها را بالا میزدند و فریاد هیهات منا الذله  سر میدادند ...

 

 

 

چندان تفاوتی نکرده است ! امروز هم آستین ها را بالا می زنند اما مانده ام که چگونه تحمل می کنند سنگینی نیشخند های دشمنان را...

 

یا امام زمان (عج) ! ، ای امام رئوف و پدر مهربان این یتیمان ،  هر چند آنان ظلم در حق شما را کوچک پنداشتند اما شما دعایشان فرمایید باشد که راه یابند ...

 

 هر چند که مرا از غیب سیر می کنند ، هر دست نان دهنده که بابا نمی شود

 

ای پدر مهربان این امت ،  درست است که ما جز شما را نداریم ، ولی به فدای شما ، شما هم جز ما کسی را نداری ... باشد که راه یابیم ...

 

کلیدواژه ها : حجاب،آستین را بالا میزنند ، دور شدن از ارزش ها ، مناجات با امام زمان ، حجاب و عفاف




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 تیر 7 :: 1:46 عصر ::  نویسنده : میلاد

 تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری
میتوانی گاهی بادبزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها امل
آخر تو چه میدانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست
آخر تو چه میدانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند
تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری




موضوع مطلب :
دوشنبه 91 اردیبهشت 11 :: 10:1 عصر ::  نویسنده : میلاد

 

معلمی شغل نیست . عشق است . ذوق است .ایثار و فداکاریست . اگر به عنوان شغل به آن می نگری رهایش ساز و اگر عشق توست ، بر تو مبارک

معلم شهید رجایی

روز معلم مبارک




موضوع مطلب : نظر شهید رجایی در باره ی معلم
سه شنبه 91 فروردین 1 :: 1:33 صبح ::  نویسنده : میلاد
چند روزی بود می خواستم در مورد یه اتفاق بنویسم ، اما دست و دلم راه نمی داد . نمدونم چرا ؟؟ شاید ....

بگذریم ، سال نود با همه خاطراتش ، یه ویژگی خاص برا من داشت ، هر جا میرفتم صحبت از اون بود ، همه دوستام گرفتارش شدند ، می رفتم خونه صحبتش بود ، میزدم تو دل اینترنت اما چه فایده باز هم صحبت همون بود ، هر وقت زنگ میزدم با خونه صحبت کنم ، دوباره صحبت به همون جا ختم میشد ، خوابگاه با هر کی سلام و علیک می کردی باز همون آش و همون کاسه ...

این دم آخری هم یه سر زدم به وبلاگ دوستم ، اما باز ...

با این اوصاف اگه یکی ازم بپرسه سال نود رو چطور دیدی ؟ جز یه کلمه جواب دیگه ای ندارم .   (((( ازدواج )))

از ازدواج نزدیک ترین دوستم تا ازدواج خواهر 12 ساله دورترین دوستم !!!!

آدم وقتی بزرگتر میشه و میرسه به دوران راهنمایی ، یه حس عجیب و غریبی داره ، حس دلتنگی که با هیچ چیز جبران نمیشه اما وقتی زیاد جدی نگیری ، میره و دیگه بر نمیگرده ...

وقتی چند سالی بزرگتر میشه ، دیگه این حس شوخی بردار نیست ، دست بر نمی داره همه جا یقه ات رو میگیره .

چند روز پیش یه کتابی می خوندم ، نوشته بود سن ازدواج در ایران برای پسرا 19 و برای دخترا 17 سالگی .

طبق معمول  بهانه ها گل می کنند : مگه یه جوون بیست ساله چی حالیش میشه ، پول نداره ، درس میخونم و ...

مگه یه بچه چند روزه می فهمه که روزانه به صد گرم پروتئین و کربوهیدرات و ... نیاز داره !! نه !! اون فقط میفهمه که گرسنه است و به خاطر همین داره داد میزنه !!!

سیکل معیوب قلب رو همه بلدیم ، اکسیژن کافی به قلب نمی رسه ، برای جبران ، قلب شدید تر و تند تر می زنده ، اما به جای جبران ، وضعیت خراب تر میشه و نهایتا نکروز و مرگ وادی رحمت و ...

سیکل های معیوب فرهنگی که در جامعه ما به یمن مبارک صدا و سیما و تربیت غلط خانواده ها و تغییر شرایط زندگی اجتماعی و ... به وجود اومدن با گشت ارشاد و منکرات و شاخ زدن و کار فرهنگی و این حرف ها درست بشو نیست . و گرنه تا حالا درست شده بود .

بیایید ما به عنوان روشنفکران و تحصیل کرده های جامعه پا پیش بذاریم و این سیکل معیوب رو اصلاح کنیم ، در تربیت فرزندانمون این نکته رو به یاد داشته باشیم که همزمان با رشد غرائز و نیاز ها امکان پاسخگویی به اون ها رو هم ایجاد کنیم . در مورد خودمون هم با کمی تلاش ، به تعادل رفتاری برسیم . روح ما بیشتر از جسممون نیاز به توجه داره .  ما که هر روز به این جسم می رسیم و بحمد الله رکورد جهانی  مصرف لوازم آرایشی بعد از کشور های عربی مال ماست . چی میشه که رکورد ازدواج های موفق رو هم داشته باشیم .

کافیه که یکی دو بار به دادگاه های خانواده سر بزنیم تا ببینیم که پشت این قیافه های متشخص و زیبا ، چه غول هایی خوابیدند و همه این ها از ضعف روح ماست .

خانم دکتر روشنگر می گفت ( یادش بخیر ) : بحران اخلاق ، مهمترین مشکل ماست ( فکر کنم منظور از ما شامل همه مردم دنیاست )

خلاصه ، ازدواج این پیوند گرامی رو جدی بگیریم ، با هر کس و هر چیز شوخی میشه کرد الا ازدواج چرا که انسانیت مدیون تشکیل خانواده خوب و متعالی است .

هر چند سال نود با ازدواج های رنگارنگش داره تموم میشه اما امیدوارم سال نود و یک ، روی امسال رو سفید تر کنه ...

((هر که دارد هوس کرب وبلای متاهلی بسم الله ))

امیدوارم سال خوبی رو داشته باشیم

عید همگی مبارک




موضوع مطلب : نیومده داری میری ؟؟ ، ازدواج ، حل مشکلات
دوشنبه 90 اسفند 22 :: 11:55 صبح ::  نویسنده : میلاد

لابد آن انیمیشن کوتاه “تفاوت‌های زن و مرد” را دیده‌اید. یکی از  این تفاوت‌ها “رفتار خرید” بود. مرد به فروشگاه وارد می‌شود و مستقیم به سمت قفسه‌ای می‌رود که کالای مورد نیازش آنجا جا خوش کرده، برمی‌دارد و مستقیم برمی‌گردد به سمت صندوق و سپس در خروجی. اما زن وقتی پا به فروشگاه می‌گذارد در حرکت‌های زیگزاگی به تمام کوچه‌های قفسه‌ای فروشگاه سرک می‌کشد ، یک عالمه خرد و ریز در سبدش می‌ریزد و دست آخر فکر می‌کند که “برای چی آمده بودم ؟”، برمی‌گردد و کالای اصلی را برمی‌دارد  و در راه برگشت به صندوق هم‌چنان همان حرکت زیگزاگی‌اش را حفظ می‌کند.

“خرید”برای زن‌ها با خرید برای بقیه موجودات عالم فرق دارد، فقط به معنی به دست آوردن ملزومات زندگی در ازای پرداخت پول نیست، این را وقتی با یک خانم به خرید بروید شیر فهم خواهید شد.

خرید به مثابه داروی ضد افسردگی
بله، خیلی از زن‌ها با خرید رفتن، حال‍‌شان بهتر می‌شود، در تماشای ویترین رنگارنگ مغازه‌ها، گشت زدن در قفسه‌های انباشته فروشگاه‌ها، خاصیت ضد افسردگی‌ای هست که در دم‌کرده هیچ گل‌گاوزبانی نیست. در خرید یک روسری تازه که در حاشیه‌اش بنفشه‌ها به ردیف لبخند بزنند و در سپیدی میانه‌اش، نقش‌های شاد رنگین پیچ بخورند، لذتی هست که با همه کوچکی‌اش لبخند یک زن را تازه می‌کند.

خرید به معنی جریان داشتن زندگی
برای مردها وقتی که غروب، خسته از کار و شلوغی شهر به خانه می‌رسند تا نفسی چاق کنند، احتمالا پیشنهاد “خرید خانوادگی” چیزی در حد فاجعه است و حاضرند هر مدل باجی بدهند تا از خیرش بگذرند، اما برای زن‌ها خرید خانوادگی یعنی جریان داشتن زندگی. زن‌ها به عنوان کارگردان زندگی، فهرستی از نیازهای خانه و اهل خانه  را  همراه دارند، این‌که ” ماکارونی ته کشیده، رب گوجه فرنگی: نصف قوطی بیشتر  نداریم، نرم کننده لباس، پیراهن برای آقای خانه، لباس زمستانی برای دخترک، دفتر دویست برگ برای ریاضی پسرک، سبزی قورمه، شلغم برای سرماخورده‌های فصل یخ…” و خیلی مایحتاج این مدلی دیگر که از فرط تنوع و جالب بودن نوع نگارش، هرکدام قابلیت “شعر سپید” قلمداد شدن را دارند.
مردها چهره در هم نکشند، بودن این فهرست، یعنی خانه “گرم” است و خانم کارگردان حواسش به همه اجزای زندگی هست .

مثل لاک پشت می‌آیی، مثل خرگوش می‌روی
بعضی‌ها معتقدند زن‌هایی که خودشان درآمد اقتصادی دارند نسبت به زنانی که ندارند، در خرید کردن قدری محتاط‌تر و دست به عصاتر راه می‌روند،چون زحمت  به دست آوردن پول را چشیده‌اند در خرج کردنش  هم دیرتر دل به دریا می‌زنند.
این نگاه چندان قابل قبول نیست، رعایت اعتدال در دخل و خرج بیش از آن‌که به شاغل بودن یا نبودن زنان ربط داشته باشد، به شخصیت و نوع نگاه‌شان به زندگی مربوط است.

عقل به مرخصی نرود!
گفتن ندارد که این همه تعریف‌هایی که از خرید کردیم، تا وقتی پابرجاست که عقل محترم در این فرایند هم  مثل دیگر بخش‌های زندگی حاضر باشد و به مرخصی فرستاده نشود. باشد چون او تنها کسی است که حساب و کتاب سرش می شود و اگر یک لحظه غفلت کند، گوش و چشم محترم، تحت تأثیر زرق و برق تبلیغاتی که پیام اصلی‌شان “بخور بخور” یا “بخر بخر” یا “هرچی بیشتر بهتر” است، روزگار زندگی را به جاده خاکی می‌کشند و قیافه‌اش را کاریکاتوری می‌کنند




موضوع مطلب : اندر حکایات خرید دم عید ...
دوشنبه 90 اسفند 15 :: 8:29 صبح ::  نویسنده : میلاد

حضور محمد خاتمی در انتخابات 12 اسفند باعث شد رسانه های ضد انقلاب و برخی شبکه های خبری وابسته به غرب به آن واکنش نشان دهند. البته در ساعت های اولیه اغلب رسانه های اپوزیسیون به تکذیب این خبر پرداختند و رسانه های داخلی را دروغگو خطاب کردند؛ اما با تاخیر چند ساعته مجبور به پذیرفتن این حقیقت شدند.
در همین راستا، برخی از رسانه های غربی نظیر بی بی سی، رادیو فردا، رادیو زمانه، خبرگزاری فرانسه، دویچه وله آلمان و ... با اشاره به تحریم انتخابات توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت، تنها به خبر حضور خاتمی در رای گیری امروز اشاره کرده اند و از کنار آن گذشتند.
اما برخی از شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، توییتر و همچنین سایت  بالاترین با انبوهی از اخبار، نسبت به حضور خاتمی در انتخابات ، به وی لقب "خائن جنبش سبز" را داد.
برخی نیز حضور خاتمی در انتخابات را مستمسکی برای توهین به وی یافته‌‍‌اند.
تعداد دیگری از مخاطبین سایت بالاترین و شبکه فیس بوک که انتظار حضور رییس جمهور سابق کشور در انتخابات را نداشته اند، وی را با عناوین زشت و سخیفی مورد عتاب قرار داده اند. دسته دیگری وی را مورد سوال قرار داده اند و خطاب به وی گفته اند "چه امتیازی از نظام گرفته تا در انتخابات شرکت کند."
مسیح علی‌نژاد روزنامه‌نگار لندن نشین در صفحه فیس‌بوک خود با اشاره به شرکت خاتمی در انتخابات امروز نوشت: اعتراف می کنم اگر خبر رای دادن خاتمی تکذیب نشود، می شکنم. تحقیر از دو سو؛ هم از سوی حاکمانی که انگشت جوهری ات را در چشم ما فرو می کنند هم از سوی کسانی که امید بستن به یکی مثل خاتمی را مثل پتک بر سرمان می کوبند...از هر دو تحقیر مطلع ام اما دلم نیامد که نگویم چه امیدهای پنهان که بی صدا می شکند اگر....

همچنین زهرا اشراقی همسر محمدرضا خاتمی در صفحه فیس‌بوک خود نوشت:
"سلام دوستان. منطقه ما در مواقع اضطراری اینترنت قطع می‌شود‌. ضربه بسیار سنگین بود ولی منتظر زمان هستم. این صفحه آماده است برای جناب خاتمی..."



موضوع مطلب : وقتی خاتمی "خائن جنبش سبز" می شود!

شان استون کارگردان و هنرپیشه صاحب نام هالیوود که در ایام دهه فجر به ایران سفر کرده بود و با محمود احمدی نژاد هم دیدار داشت، روز گذشته مصاحبه ای جالب و خواندنی با شبکه آمریکایی سی ان ان انجام داد که بخشی از این مصاحبه در پی می آید.

،شان استون که در جریان سفر اخیر به ایران به دین اسلام گروید و نام علی را برای خود انتخاب کرد، حرف های جالبی در برنامه معروف پیرس مورگان سی ان ان به مجری این برنامه گفت که حکایت از تاثیر عمیق سفر وی به ایران بر افکار و عقاید این هنرمند بزرگ آمریکایی دارد.

شان استون و امروز علی استون فرزند اولیور استون فیلم ساز بزرگ و یهودی آمریکایی است که در بهمن ماه گذشته به همراه گروهی از هنرپیشگان و فعالان سینمای هالیوود و به نمایندگی از جانب پدرش به ایران سفر کرده بود.

یکی از سوال های پیرس مورگان مجری معروف سی ان ان که جای لری کینگ معروف را در این شبکه پر کرده است، این بود که واکنش پدر شما به عنوان یک فیلم ساز و کارگردان بزرگ یهودی به مسلمان شدن شما چه بود؟

شان استون در پاسخ گفت:دلایلم را به پدرم توضیح دادم و به نظر او هم این دلایل منطقی بود. پدرم به من گفت که همچنان محکم و استوار در کنارم خواهد ماند.

این پاسخ استون موجب تعجب مجری سی ان ان شد.

مجری سی ان ان در ادامه مصاحبه به دیدار شان استون با احمدی نژاد در ایران اشاره کرده و با توجه به اینکه این هنرپیشه و کارگردان هالیوود اصالتا یک یهودی است، سوالی در باره هولوکاست از او پرسید. سوال این بود: احمدی ن‍‍ژاد در سال 2009 برای اولین بار هولوکاست را یک دروغ نامید. نظر شما در این باره چیست؟

شان استون جواب داد: البته من در دیداری که با احمدی نژاد داشتم هیچ صحبتی در باره هولوکاست با او نداشتم. اما صرف نظر از اینکه آقای احمدی نژاد به هولوکاست اعتقاد دارد یا نه، باید بگویم که اصلا عادلانه و توجیه پذیر نیست که سرزمین فلسطین به بهانه هولوکاست اشغال شود و من هرگز راضی نیستم که کشورم به خاطر هولوکاست هزینه بپردازد.

این هنرپیشه هالیوود همچنین در خصوص ادعاها مبنی تهدید بودن ایران برای رژیم صهیونیستی گفت: این یک دروغ بزرگ و ایران هرگز تهدید نیست. آنچه باعث نگرانی من می شود این است که مبادا اسراییل برای حمله پیش دستانه به ایران چراغ سبز بگیرد. در صورت حمله اسراییل به ایران روسیه به عنوان همسایه ایران بیکار نخواهد نشست و در این صورت باید منتظر وقوع جنگ جهانی سوم باشیم.

شان استون در پاسخ به سوال مجری سی ان ان در باره برنامه هسته ای ایران هم گفت: ایران حق دارد که از فناوری تولید انرژی هسته ای برخوردار باشد. در دیداری که با احمدی نژاد داشتم از او در باره بمب هسته ای و ادعاهایی که در این زمینه علیه ایران مطرح می شود سوال کردم او با اطمینان گفت که ایران هیچ گونه بمب هسته ای یا برنامه ای برای ساختن آن ندارد.

وقتی مجری سی ان ان از شان استون در باره حرف های رییس جمهوری ایران و اینکه گفته می شود احمدی نژاد به دنبال از بین بردن رژیم صهیونیستی است افزود:اگر احمدی ن‍ژاد گفته است که اسراییل باید از بین برود، منظور او لزوما از بین بردن اسراییل با سلاح نیست درست همانگونه که شوروی سابق هم بدون هیچ گونه جنگ و بدون دخالت هیچ گونه سلاح فروپاشید. از بین بردن اسراییل هم لزوما نیازمند سلاح نیست و حرف های منطقی هم گاهی می تواند موجب از بین رفتن یک رژیم شود.




موضوع مطلب : وقتی یک آمریکایی تازه مسلمان از مواضع جمهوری اسلامی ایران می گوی
1   2   3   4   5   >>   >   
پیوندها
لوگو
هیئت عاشقان ثار الله علوم پزشکی تبریز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 9
  • کل بازدیدها: 170736