نشریه ی فرصت آخرین مطالب
زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند. موضوع مطلب : شایعه پنج شنبه 90 اسفند 11 :: 1:0 صبح :: نویسنده : شهاب
پاسخ حاج آقای ماندگاری د پاسخ به سوال جوانی که خدا حاجتم را نمیدهد و دوستم نداردو اینجور چیزا :من از این برادر یا خواهر بزرگوار میخواهم بگویم که صبرشان خیلی کم است.هزار و چند سال است که آقامون امام زمان از خدا طلب میکند که خدا فرجشان را برساند نه تنها ایشان بلکه همه عالم فرج منجی را میخواهند.هر کس گرفتار است?درد دارد?بهش ظلم شده است.چه مسلمان چه غیر مسلمان باز با زبان بی زبانی میگویند خدایا منجی را برسان.ما یک بار از کلمات امام زمان نشنیده ایم که بگویند حالا که حاجت منو نمیدی پس من را دوست نداری این عزیز بزرگوار چندین دهه است که دعا میکنند.حضرت یعقوب چهل سال اشک ریخت و حاجتش این بود که خدایا من میدونم که یوسف من زنده است چرا به من نمیرسانی!چون حضرت یعقوب قرار است یک امتیاز بگیرد و همچنین حضرت یوسف.بعد از چهل سال امتحان و سختی خدا یوسف رو به یعقوب رساند.در ضمن یک بزرگوار و عزیز دیگری است که میخواهم ایشان را معرفی کنم د.ست دارم خوب توجه کنید:یک بانویی را سراغ دارم که کنار بستر مادرش نشست هر چه دعا کرد برای شفای مادرش?مادرش بهبود نیافت.مجبور شد ینمه شب دنبال جنازه مادر عزیزش اشک بریزد?همین خانم حدود 30?20 سال بعد همه عمرش پدرش بود کنار بستر پدرش نشست که فرق سرش شکافته شده بود هر چی دعا کرد پدر عزیزش هم خوب نشد.این خانم پس از سال کنار بستر برادش نشست و تشت پر از خون را دید و هر چی دعاکرد برادرش هم خوب نشدو رفت پیش پدر و مادر عزیزش.همین خانم کنار خیمه تکیه داده بود سر به چوب خیمه گذاشته بود وقتی امام حسین?داداش قشنگ و عزیزش رفت به میدان جنگ و این خانم هی دعا کرد که داداش عزیزش برگردد ولی برنگشت?ذوالجناح با زین و کاکول خونین برگشت.همین خانم تو سختی های کوفه و شام خیلی تقاضا از خدا داشت هی دعا کرد ظاهرا برآورده نشد.اما یکبار نگفت خدا منو دوستم نداره حتی وقتی بعضی ها خواستند نمک رو زخم ایشان بپاشند?گفتند دیدی خدا با تو و خانواده ات چیکار کرد تو خیلی سنگ خدا رو به سینه میزدی فرمود:«ما رأیت الّا جمیلا» (من از خدا جز زیبایی ندیدم) شما ها فکرتان به این نمیرسد من دارم پاداشی هایی که خدا قرار است برای صبرم به من بدهد چون قرار است همه چیز تو این دنیا امتحان شود?دادن یک نعمت امتحان است?گرفتن نعمت نیز امتحان است و ندادن آن هم امتحان است. این عزیز بزرگوار باید بداند که این دنیا مدرسه است?خوابگاه نیست که بگوید خدایا چرا تخت ندارد?میز نهار خوری نیست که بگوید غذای من ناقص است و غذای دیگری کامل است من خودم چند وقت پیش به سراغ یه بچه یتیم رفتم که گفت یک هفته است که نان و نمک برای وعده های غذایی میخورم آیا کسی خود را جای این بنده بگذارد میتواند تحمل کند.این دنیا مدرسه است که اول و آخر مدرسه امتحان است ولی امتحان ها یکی با دیگری فرق دارد یکی امتحان پایه اول دارد دیگری پایه دوم و... . باید همه امتحان شوند و تا امتحان نشوند هیچی به آنها داده نمیشود. توی امتحان مردم سه دسته هستند:1-دسته ای که خدا را محاکمه میکنند:خدایا چرا اینجوری شد 2-یک عده صبر و استقامت میکندد 3-عده ای هم شکر میکنم همانطور که در زیارت عاشورا میخوانیم:اللهمّ لک الحمد و حمد الشاکرین. من حس میکنم این عزیز بزرگوار باید یک سوال دیگر بکند:نگوید خدا منو دوستم نداره?بگوید علامتی که دوستم دارد چی است از کجا بفهمم که خدا منو دوستم داره یا نداره?چون خدا میگوید:اگر بنده های من بدانند من چقدر دوستشون دارم از شوق می میرند چون خالق است?اقتضای خالقی و ارحم الراحمین است مانند رابطه پدر و مادر به فرزند.خداوند همه عالم رو برای انسان خلق کرده است برای مثال در قرآن کریم میفرماید:خَلَقَ لَکُم?جَعَلَ لَکُم?سَخَّرَ لَکُم? آیا میشود پدری همه امکانات را برای رشد بچه اش فراهم کند و فرزند بگوید منو دوستم نداری؟ خدا میگوید اگر تو را دوست نداشتم آسمان و زمین را برای تو فراهم نمیکردم حدود پنجاه و هفت آیه است که خدا میگوید همه جهان را برای تو خلق کرده ام.آیا میشود کسی?کسی رو دوست نداشته باشه ولی این همه امکانات بدهد؟! موضوع مطلب : ادعونی استجب لکم سه شنبه 90 اسفند 9 :: 1:0 صبح :: نویسنده : شهاب
از محافظ سیدحسن نصرالله سوال کردند چقدر سیدحسن را دوست داری؟ موضوع مطلب : منبع: شبکه المنار جمعه 90 اسفند 5 :: 1:0 صبح :: نویسنده : شهاب
موضوع مطلب : نامه ای از طرف ...... چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 1:0 صبح :: نویسنده : شهاب
آیا شما میتوانید یک تیتر به این عکس بنویسید؟
سرنوشت را چه کسی مینویسد؟؟؟؟؟؟
بین انسان ها تبعیض ؟؟؟؟؟؟؟ زمین تا آسمان؟؟؟
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ موضوع مطلب : چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 12:0 صبح :: نویسنده : شهاب
متن نامه زهرا ناصری به پدرش: «بابا جان باز سلام؛ ای پدر جان منم زهرایت؛ دختر کوچک تو ؛ ای امید من و ای شادی تنهای من ؛ به خدا این صدمین نامه بود؛ از چه رویی تو جوابم ندهی. یاد داری که دم رفتن تو، دامنت بگرفتم ؛ من تو را میگفتم پدر این بار نرو ؛ من همان روز، بله فهمیدم سفرت طولانیست ؛ از چه رو، ای پدرم تو به این چشم ترم هیچ توجه نکنی ؛ به خدا خسته شدم، به خدا خسته شدم. به خدا قلب من آزرده شده ؛ چند سالیست که من منتظرم ؛ هر صدایی که ز در میآید ؛ همچو مرغی مجروح؛ پا برهنه سوی در تاختهام؛ بس که عکست به بغل بگرفتم ؛ رنگ از روی من و عکس تو رفته پدر؛
من و داداش رضا بر سر عکس تو دعوا داریم؛ او فقط عکس تو را دیده پدر ؛ با جمال تو سخن میگوید. مادرم از تو برایش گفته؛ او فقط بوی تو را، ز لباست دارد ؛ بس که پیراهنت بوییده ؛ بس که در حال دعا روی سجاده تو اشک فشان نالیده ؛ طاقتش رفته دگر، پای او سست شده، دل او بشکسته. به خدا خسته شدم، به خدا خسته شدم؛ پدرم گر تو بیایی به خدا من ز تو هیچ تقاضا نکنم. لحظهای از پیشت جای دیگر نروم ؛ هر چه دستور دهی من بلافاصله انجام دهم؛ همه دم بر رخ ماهت، بوسه زنم ؛ جان زهرا برگرد، جان زهرا برگرد. دائما می گوییم مادرم هر که رفته سفر برگشته؛ پدر دوست من، پدر همسایه، پدران دیگر ؛ پس چرا او سفرش طولانیست ؛ او کجا رفته مگر ؛ او که هرگز دل بی مهر نداشت ؛ او که هر روز مرا میبوسید؛ او که می گفت «برایش به خدا دوری از ما سخت است»؛ پس چرا دیر نمود. آری من میدانم که چرا غمگین است؛ علت تأخیرش من فقط میدانم؛ آخر آن موقعها، حرف قرآن و خدا و دین بود؛ کربلا بود و هزاران عاشق؛ همه مسئولین چون رجایی و بهشتی بودند؛ حرف یک رنگی بود؛ ظاهر و باطن افراد ز هم فرق نداشت؛ همه خواهرها زیر چادر بودند؛ صحبت از تقوا بود؛ همه جا زیبا بود؛ جای رقص و آواز ، همه جا صوت قرآن میآمد؛ همه خط ها روشن، خوب و خوانا بودند؛ حرف از ایمان بود؛ حرف از تقوا بود. اما امروز پدر، درد و دل بسیار است؛ همه آنچه به من میگفتی، رنگ دیگر دارد یا بسی کم رنگ است؛ خط کج گشته هنر؛ بیهنران همگی خوب و هنرمند شدند؛ کج روی محبوب است. در مجالس و سخنرانیها جای زیبای شهیدان خالیست؛ یا اگر هست از آن بوی ریا میآید. حرف از آزادی است، حرف از رابطه با امریکاست؛ آری من میدانم، علت اندوه تو اینست بابا؛ پدرم من این بار مینویسم که اگر برگشتن ز برایت سخت است ما بیاییم برت؛ تو فقط آدرست را بنویس؛ در کجا منزل توست؛ مادرم میداند؛ او به من میگوید پدرت پیش خداست؛ در بهشتی زیبا، با همه همسفرانش آنجاست؛ خانهاش هم زیباست. حضرت خامنهای هم میگفت «دخترم غصه نخور پدرت خندان است؛ دوستت میدارد؛ تو اگر گریه کنی پدرت هم به خدا میگرید؛ همه شب لحظه خواب پدرت میآید؛ صورتت میبوسد؛ دست بر روی سرت میکشد». من از آن لحظه دگر شاد و خوشحال شدم؛ از خدا میخواهم؛ تا که جان در تنم است؛ تا حیاتی باقیست رهبرم چون پدری بر سر من زنده بود؛ چهره زیبایش، چون جمال تو، شاد و پرخنده بود؛ من به تو قول دهم که دگر از این پس؛ این همه اشک و غم از دیده نریزم بابا؛ همچون مادر، دیگر از فراق غم تو؛ نیمه شب نوحه و زاری نکنم؛ تو فقط ای پدرم؛ از خدایت بطلب که من و مادر و این امت اسلامی؛ همگی چون تو پدر، راهمان راه شهیدان باشد؛ دائما بر سر ما سایه رهبر و قرآن باشد؛ پدرم خندان باش پدرم خندان باش. موضوع مطلب : متن نامه زهرا ناصری به پدرش جمعه 90 بهمن 28 :: 3:26 عصر :: نویسنده : شهاب
ارزش علم و معرفت از زبان شهید چمران موضوع مطلب : ارزش علم و معرفت از زبان شهید چمران چهارشنبه 90 دی 7 :: 12:52 صبح :: نویسنده : شهاب
چشــم آلوده کجا، دیدن دلدارکجا؟ دل سرگشته کجا؛وصف رخ یار کجا؟ قصــــهْ عشق کجا،وین سر بیــــــــدارکجا؟ مــــردم کوفــــــــــه کجا؛العجــــــــــــل یارکجا؟ لفــظ بی کار(عمــل)کجــــــــا؛منتــــــــظر یارکجـــا؟ موضوع مطلب : دوشنبه 90 آذر 28 :: 12:8 عصر :: نویسنده : شهاب
خدواند سبحان : خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کند... موضوع مطلب : دوشنبه 90 آذر 28 :: 12:0 عصر :: نویسنده : شهاب
شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه میگوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه میخواهد؟!»
جوان آنلاین - اینجا داخل ایران اسلامی، آنها که او را میشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او میگویند، مردی که برخلاف آنچه امریکاییها میگویند، مرموز نیست.
موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||