سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
نشریه ی فرصت
جمعه 90 آبان 20 :: 10:0 عصر ::  نویسنده : مهدی

 

منشور سخنان مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی؛
  
مقام معظم رهبری: «در تهاجم فرهنگى، ملتى را که تحت تهاجم قرار گرفته است، باید به بیمارى که افتاده و خودش کارى نمى‌تواند بکند، تشبیه کنیم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزریق مى‌کند و معلوم است آمپولى که دشمن تزریق کند، چیست! این، فرق دارد با آن درمانى که خود شما بروید و آن را با میل انتخاب کنید. این، تهاجم فرهنگى است.»
 
هیئت عاشقان ثارلله علوم پزشکی تبریز




موضوع مطلب : تهاجم فرهنگی


 تمرکز آمریکا بر نیروی قدس سپاه و شخص سردار قاسم سلیمانی یکباره علنی شده، ولی مطلقا یکباره بوجود نیامده است. بیش از یک دهه است که آمریکایی ها از نیروی قدس می ترسند و این ترس خود را به روش های مختلف ابراز کرده اند. بویژه از زمانی که آمریکا پس از سال 2001 قدم به منطقه گذاشت و دو کشور عراق و افغانستان را اشغال کرد، مزه رویارویی با نیروی قدس را به عمیق ترین و واقعی ترین شکل ممکن چشیده است. شاید حدود یک دهه طول کشید تا آمریکا حریف اصلی خود در منطقه را شناخت. درک آمریکا از آنچه قدرت منطقه ای ایران خوانده می شود، عمدتا -اگر نگوییم در همه موارد- مبتنی بر تجربه رویارویی با نیروی قدس است. بدون شک، روزی که حدود یک دهه پیش، آمریکایی ها تصمیم به آغاز حضور نظامی گسترده در منطقه گرفتند به هیچ وجه نمی توانستند تصور کنند که با چه نیرویی مواجه خواهند شد و هماورد اصلی آنها کیست. آمریکایی ها منطقه خاورمیانه را فضایی گشوده و خالی از رقیب می دیدند که بهتر است به جای کنترل از راه دور، مستقیما در آن حضور پیدا کرده و اداره اش کنند. حالا، بعد از ده سال، درک آمریکایی ها از محدودیت های عملیاتی، گفتمانی، اطلاعاتی و سیاسی شان در منطقه کاملا واقعی شده و تنها چاره ای که پیش روی خود می بینند این است که بار کنند و از منطقه بروند. شاید بسیاری ندانند، اما این حقیقتی بسیار مهم و گریزناپذیر است که نیروی قدس سپاه و شخص حاج قاسم سلیمانی، در خالی کردن باد نخوت ماشین جنگی آمریکا درون منطقه خاورمیانه یکی از برجسته ترین نقش ها را داشته است.
مشکل آمریکایی ها درباره نیروی قدس، نمونه ای کوچک از مشکلی است که آنها درباره کل انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن دارند. آمریکایی ها نمی توانند بفهمند نیروی قدس چیست، چگونه عمل می کند و چه اهدافی را برای خود مشخص کرده؛ همچنانکه هیچ وقت نتوانستند از ماهیت مکتبی که امام تاسیس کرد و حاج قاسم و یارانش در خلاصه ترین تعریف ممکن شاگردان ممتاز آن مکتبند، سر دربیاورند. به همین دلیل است که برای کسانی که حتی به اندازه ذره ای سپاه را می شناسند، مجموعه اقدامات آمریکا برای پیش بردن پروژه سپاه هراسی، چیزی بیشتر از دست و پا زدن های خنده دار به نظر نمی آید. به این موضوع بازخواهیم گشت.
برخلاف آنچه آمریکایی ها تصور می کنند نیروی قدس بسیار بیش از آنکه یک نیروی عملیاتی زبده باشد- که هست- یک تفکر است، تفکری که مرز نمی شناسد و کلیدواژه ها و گزاره هایی را با خود حمل می کند که مستقیما با بنیادی ترین ارزش ها و روش های تمدن غربی در تضاد و درگیری دائم است. آمریکایی ها برای آنکه بدانند چرا نیروی قدس توانمند است و چرا اینچنین در هماوردی با آنها موفق بوده، باید اندکی از تحلیل های جیمز باندی فاصله بگیرند و به ریشه های تفکری بیندیشند که قدس حامل آن است.


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 آبان 11 :: 10:0 صبح ::  نویسنده : مهدی

 مشروط شوید. مشروطی را برای دانشجو ساخته اند نه رئیس دانشگاه و اساتید. هیچکدام همه واحد های خود را پاس نکنید. از حد مجاز مشروطی و ترم های مجاز حضور در دانشگاه نهایت استفاده را ببرید. مطمئن باشید بیرون از دانشگاه هیچ خبری جز رفتن به سربازی و بعد از آن بیکاری وجود ندارد. حداقل وقتی که در دانشگاه حضور دارید به عنوان یک دانشجو شناخته می شوید نه یک بیکار.

- تا دوران تحصیلتان تمام نشده در دانشگاه عاشق شوید و ازدواج کنید. چون اگر دانشگاهتان تمام شود هیچکس حاضر نیست با یک آدم آس و پاس بیکار ازدواج کند.

- جزوه های خود را مرتب و منظم بنویسید. شاید فرجی شد و کسی برای گرفتن جزوه به شما مراجعه کرد و بختتان باز شد وگرنه بعد از تمام شدن دانشگاه بخت ازدواج را از دست خواهید داد.

- یکی از راه های گرفتن نمره درس خواندن است. برای گرفتن نمره راه های دیگری هم وجود دارد. یکی از ساده ترین این راه ها پاچه خواری است. اکثر دانشجویان و به خصوص شاگرد اول ها نمره خود را از این طریق به دست می آورند.تهدید استاد به پنچر کردن ماشینش، مظلوم نمایی و بهانه مریضی و فوت اقوام درجه یک و دو و پیدا کردن آشنا و استفاده از بند پ روش های دیگر گرفتن نمره است که در مواقع لزوم توصیه می شود.

- در فعالیت های فوق برنامه شرکت کنید. شما با درس خواندن فوقش یک لیسانسه بیکار می شوید. اما با شرکت در برنامه های فوق برنامه استعداد های هنری و غیر هنری خود را کشف و استعداد های هنری خود را خنثی و استعداد های غیر هنری خود را ضبط و بعد از فارغ التحصیل شدن به کار می بندید.

 




موضوع مطلب : فرصت دانشجویی
فرصت اندیشه
سه شنبه 90 آبان 10 :: 7:40 عصر ::  نویسنده : مهدی


 کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را به خاطر خطرات و زحماتش ترک می کنند، کسانی هستند که اگر در نماز و روزه هم خطر و مانعی ببینید زحمت و ریاضتی ببینند، آنرا هم ترک می کنند. عبادتی را می خواهند که بی دردسر باشد.


"شما اگر بخواهید به شکل غیرمستقیم امر به معروف کنید، یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و باتقوا باشید، خودتان اهل عمل و تقوا باشید. وقتی خودتان این طور بودید مجسمه ای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر. هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تاثیر قرار نمی دهد." (همان- ص 238) اگر قبل گفتن عمل کنیم عمیق تر و سریع تر می توانیم در مخاطب خود اثر گذاشته و او را به پذیرش پیام خود متقاعد سازیم. علی (ع) می فرماید: "هرگز شما ندیدید که شما را به چیزی امر کنم مگر اینکه قبلاً خودم عمل کرده ام و من هرگز شما را از چیزی نهی نمی کنم مگر اینکه قبلاً خودم آن را ترک کرده باشیم" (نهج البلاغه- خطبه 175)

بنابراین هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد- "در مکتب انبیاء و اولیاء این را می بینیم، همیشه می گویند ما رفتیم (شما هم بیایید)" (همان- ص 239)

در جنگ بدر رسول گرامی اسلام اول عزیزترین افراد خود را به میدان می فرستد علی (ع) و حمزه ی سیدالشهدا.

در روز عاشورا حسین بن علی (ع) قبل از همه نزدیکترین خویشان خود را ابتداء به سوی شهادت به میدان نبرد و جهاد می فرستد. آیا اگر امام، عزیزانش را در مدینه می گذاشت کسی معترض آنها می شد؟ ابداً. (همان- ص 240) ولی اگر چنین می کرد، آیا امروز این چنین در ایجاد حرکت و حیات در بین

مسلمانان و انسان های آزاده موثر بود؟ این اوج عمل بود، و اوج تأثیرگذاری .

مرز امر به معروف و نهی از منکر کجاست؟

وقتی بخواهیم امر و نهی کنیم ولی جان و مال و آبرویمان در خطر باشد چه کنیم؟ پاسخ بطور اجمال این است: باید دید که آیا فساد و ضرر کدام بیشتر است.

رسول گرامی اسلام در این باره فرموده اند: وقتی دو حرمت با یکدیگر تزاحم و اجتماع پیدا می کنند، لزوماً باید حرمت کوچکتر را فدای حرمت بزرگتر کنیم.

مثلاً اگر برای پوست میوه ای که کسی در کوچه انداخته نهی از منکر کنید و بعد آن فرد فحش و ناسزا به شما بگوید و ... اینجا لازم نیست. اما در یک وقت هم هست که موضوع امر به معروف و نهی از منکر، موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است، می بینید قرآن به خطر افتاده است .... (همان- ص 251) اینجا دیگر باید از جان و مال و آبرو گذشت و اسلام و قرآن را از خطر نجات داد.

بنابراین باید دید موضوع امر به معروف و نهی از منکر چیست، اینجاست که می بینیم ... حسین بن علی، فهماند که انسان در راه امر به معروف و نهی از منکر به جایی می رسد که مال و آبروی خودش را باید فدا کند، ملامت مردم را باید متوجه خودش کند..." (همان- ص 251)

بین منافع شخص و منافع اسلام باید اسلام را ترجیح داد. در امور شخصی اهل تساهل و گذشت در امور دینی اهل صلاحیت و سختی.

راز انقراض خوارج همین بود که در امر به معروف و نهی از منکر، مُنکِر منطق بودند. می آمدند در حضور یک جبّار گردنکش در حالی که شمشیرش را کشید بود یقین داشت که در اینجا حرفش کوچکترین اثری ندارد، ولی می گفت. او هم آناً او را معدوم می کرد. به اصطلاح تاکتیک نداشتند، منطق و حساب در کارشان نبود.



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

دوشنبه 90 آبان 9 :: 10:0 صبح ::  نویسنده : مهدی

اگر چه نزد مردم ناشناسم

همیشه با مدیران در تماسم

 

گهی در خودروی ایشان سوارم

گهی در دفتر ایشان پلاسم

 

کنون از لطف ایشان جا گرفته 

هزاران بانک در جیب لباسم

 

منم اِندِ نبوغ اقتصادی

همه ماتند از هوش و حواسم

 

نه از این دزدکان آفتابه 

که در شغل شریفم باکلاسم

 

بگیرم وام های اختصاصی

ز سوی دوستان حق شناسم

 

"چگونه شکر این نعمت گزارم"

مگر "نقداً" عیان گردد سپاسم

 

به لطف این عزیزان پشت گرمم

به کلّی فارغ از بیم و هراسم

 

بسوزاند دماغ حاسدان را

اگر مهر خروج آید به "پاس"ام

 

بزن سکه ز تصویر من ای بانک!

که بنده قهرمان اختلاسم...

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 آبان 8 :: 8:14 عصر ::  نویسنده : مهدی



موضوع ارتباطات دختر و پسر در دهه اخیر چالش‌های ذهنی زیادی را برای دست اندرکاران و مسئولین امر و روان شناسان و جامعه شناسان به وجود آورده است . از طرفی میل و گرایش به جنس مخالف در جوانان وجود دارد و از طرفی باید شیوه‌های مدیریت و کنترل آن به جوانان آموخته شود تا از آسیب‌های این روابط در امان باشند .

دکتر مصطفی اقلیما رئیس سازمان مددکاری اجتماعی ایران و آسیب شناس طی جلسه ای قبول زحمت فرمودند و به سئوالات ما در خصوص آسیب‌های اجتماعی این نوع ارتباطات پاسخ دادند . با ما همراه باشید .
1- چه عواملی باعث میل به ایجاد روابط با جنس مخالف می‌شود و این اتفاق معمولاً در چه سنینی رخ می‌دهد؟

به طور کلی تمایل به برقراری ارتباط میان زن و مرد یک میل طبیعی و ذاتی است. خداوند زن و مرد را با دو روحیه متفاوت آفرید و در هر کدام احساس نیاز به جنس دیگر را قرار داد. در موضوع ارتباط میان زن و مرد و ازدواج جز مسئله تولید نسل و مسائل جسمانی، مسئله‌ای به نام هم‌زبانی نیز وجود دارد. احساس نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف، در سنین بلوغ به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدن و آزاد شدن هورمون‌ها افزایش می‌یابد، اما گرایش روحی به جنس مخالف از کودکی همراه با انسان است. دختر ملایم است و پسر خشن و این تفاوت‌های ذاتی باعث ایجاد گرایش بین این دو می‌شود و این میل هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد. قبح شمردن رابطه میان دختر و پسر به دلیل نگرشی است که این رابطه را تنها در قالب مسائل جنسی تعریف می‌کند و به همین دلیل است که ارتباط میان دختر و پسر بدون وجود محرمیت ناپسند و گناه تلقی می‌شود.
چه عواملی در انفجار میل جنسی و افزایش این روابط موثر است؟

میل جنسی همواره و در تمام ادوار تاریخ وجود داشته است. مسئله این است که پیش از این، دخترها و پسرها به محض رخ دادن واقعه بلوغ، ازدواج می‌کردند، دختران در سنینی 12 تا 15 سال و پسران از 15تا 18 سال. یعنی به مجرد اینکه نیاز جنسی ایجاد می‌شد، ازدواج صورت می‌گرفت و از آنجا که سخت گیری‌های امروز نبود زوج‌ها تا سال‌ها در کنار پدر و مادرهایشان زندگی می‌کردند. اما امروزه به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی دیگر مانند گذشته نیست و سن ازدواج برای دختران و پسران به بالای 30 سال رسیده است. در چنین شرایطی ما با دخترها و پسرهایی روبرو هستیم که فاصله میان بلوغ و ازدواجشان به 15 الی 20 سال رسیده است و نیاز جنسی به ایجاد ارتباط در این افراد گسترش می‌یابد.

99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها می‌دهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند
نظر شما درباره آمارهایی که چندی پیش از سوی دکتر گلزاری، مبنی بر اینکه 80 درصد از دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانواده‌ها و مسئولین مدارس از این موضوع بی‌اطلاع هستند، چیست؟

اولاً که این آمار دکتر گلزاری مربوط به شهر تهران بوده است و ربطی به سایر شهرهای کشور ندارد، از سوی دیگر مشکلی که در برخی تحقیق‌های ما وجود دارد، ابهام در پرسش‌های تحقیق است، اینکه سئوالات به گونه‌ای از مصاحبه شونده پرسیده می‌شود که جواب مورد نظر حاصل شود. در این تحقیق هم چنین اتفاقی افتاده است و از دانش آموزان پرسش شده که آیا تا به حال با پسر نامحرم صحبت کرده‌اند؟ دانش آموزان هم پاسخ داده‌اند بله. از چنین پرسش و پاسخی که از اصل اشتباه است نمی‌توان نتیجه درست را انتظار داشت. در ادامه‌ی نتیجه این تحقیق هم آمده است، که بعضی از این دانش آموزان رابطه جنسی هم داشته‌اند، در پاسخ به آقای دکتر گلزاری باید گفت که پسران و دختران زیر 18 سال جز در موارد بسیار نادر، دست به برقراری رابطه جنسی نمی‌زنند. بعضی اوقات برخی می‌خواهند باورها و طرز تلقی خود را بر مردم تحمیل کنند و به کل جامعه تعمیم دهند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

شنبه 90 آبان 7 :: 9:38 عصر ::  نویسنده : مهدی

 

در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود . تمام آبادی مسخره اش می کردند . ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند.ولی او از بلاهت خود خسته شد . بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت :مساله ای نیست ! ساده است ? وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن . اگر کسی ادعا می کند که ” این آدم مقدس است “? فوری بگو ” نه ! خوب می دانم که گناهکار است? ” اگر کسی بگوید ” این کتابی معتبر است “? فوری بگو ” من خوانده و مطالعه کرده ام “? نگران نباش که آن را خوانده یا نخوانده ای? راحت بگو ” مزخرف است !”? اگر کسی بگوید این نقاشی یک اثر هنری بزرگ است ” راحت بگو ” این هم شد هنر؟ چیزی نیست مگر کرباس و رنگ . یک بچه هم می تواند آن را بکشد”. انتقاد کن? انکار کن? دلیل بخواه و پس از هفت روز به دیدنم بیا.
بعد از هفت روز? آبادی به این نتیجه رسید که این شخص نابغه است : ” ما خبر از استعدادهای او نداشتیم و اینکه اودرهر موردی اینقدر نبوغ دارد . نقاشی را نشان او می دهی و او خطاها را به شما نشان می دهد. کتابهای معتبر را نشان او می دهی و او اشتباهات و خطا ها را گوشزد می کند . جه مغز نقاد شگرفی !چه تحلیل گر و نابغه ی بزرگی ! ”
پس از هفت روز پیش مرد عاقل رفت و گفت :دیگر احتیاج به صلاح و مصلحت تو ندارم . تو آدم ابلهی هستی !
تمام آبادی به این آدم فرزانه معتقد بودند و همه می گفتند :” چون نابغه ی ما مدعی است این مرد آدمی است ابله? پس او باید ابله باشد.

 




موضوع مطلب : فرصت اندیشه
<   1   2   3   4   >   
پیوندها
لوگو
هیئت عاشقان ثار الله علوم پزشکی تبریز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 73
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 173225