محققان ژاپنی رفتارهای میمون های مجمع الجزایر اکیناوا و توکونوشیما را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. طبق مشاهدات آنها، میمون ها خیلی سیب زمینی شیرین را دوست داشتند ولی خاکی که روی پوست سیب زمینی ها چسبیده بود چندان برایشان خوشایند نبود. میمون ها مدت زمان زیادی را برای کندن پوست سیب زمینی ها با انگشتان خود صرف می کردند تا اینکه یک روز، یکی از میمون ها سیب زمینی خود را در آب دریا شست و به این ترتیب خاک روی آن از بین رفت.
پدیده ای جدید به وقوع پیوست... پدیده ای عجیب و قدرتمند!
کم کم بقیه نیز سیب زمینی های خود را شستند. حتی افراد سرسخت گروه نیز بعدها با بی میلی از آن میمون پیروی کردند. در آن موقع پدیده ی بسیار جالبی رخ داد: کل گروه به این کار جدید گرایش پیدا کردند و در ادامه، تمام جوامع میمون ها این عمل جدید را پذیرفتند. از آن به بعد در سرتاسر دنیا همه ی میمون ها به جای پوست کندن سیب زمینی هایشان، آنها را در آب می شویند!
حال کردین آشنایی زدایی رو؟!
می خواستم برسم اینجا که بگم این جریان بین ماها هم وجود داره. اگه کسی کاری رو بکنه و اگه 5، 10، ... نفر دیگه هم این کار رو تکرار کنن، می تونین تصورش رو بکنین که چه تاثیری روی کل خواهد داشت؟ ما می تونیم رقابت علمی تو کلاس راه بندازیم یا رقابت مارکی و یا هر رقابت دیگه ای. فقط تاثیر گذاری ماها رو هم یه فرقی با میمون ها داره، ما در قبال اثری که می ذاریم مسئولیم. بالطبع در همین جامعه، ما تحت تاثیر دیگران نیز خواهیم بود. اون چه مهمه اینه که نفوذپذیری انتخابی داشته باشیم. بیندیشیم به آنچه که می خواهیم وارد اندیشه مان کنیم. سخت شد، راحت تر بگم جوگیر نشیم! هیچ وقت هسته ی مرکزی خودمون رو از دست ندیم رجوع کنیم به اصلمون. تو هر کاری در قبال به دست آوردن برخی فواید مسلما چیزهایی رو هم از دست می دیم این قانون طبیعته چرا که برای هر چیزی باید بهایی پرداخت. توجه داشته باشیم که در حین تاثیر پذیری از اطرافیان دو کفه ی ترازو را به دقت بررسی کنیم و دسته گل به آب ندیم.
زندگی کلافی سردر گم است، نمی خواهم به جست و جوی سر نخش کلافه شوم
می خواهم مثل گربه ای با آن بازی کنم.
موضوع مطلب : آشنایی زدایی